سردار شهید «قاسم بنوی» در اولین روز بهار 1336 (ه ش) در شهر وحدتیه از توابع استان بوشهر چشم به دنیای خاکی باز کرد.
دوران کودکی را در مکتبخانه سپری کرد و به تعلیم و فراگیری قرآن پرداخت. پسازآن تحصیلات ابتدایی را تا پایان با موفقیت گذراند. در این دوران به علت عدم تمکن مالی، روانه بوشهر گردید و در نانوایی مشغول کار شد پس از دو سال، به برازجان برگشت و در آنجا نیز در نانوایی کار میکرد و در کنار کار به تحصیل خود ادامه داد و مدرک پایان دوره راهنمایی خود را اخذ کرد. مبارزات مردم ایران علیه حکومت خودکامه ستمشاهی که آغاز شد او که ظلم، تبعیض و نابرابری حکومت را باپوست و گوشت و استخوان خود حس کرده بود وارد عرصه مبارزه شد.
با وزش نسیم معطر انقلاب، تلاش و همت خویش را در جهت حراست از کیان و حفظ موجودیت نظام جمهوری اسلامی، معطوف داشت. سال 1359 از طرف بسیج به پادگان آموزشی نیروی دریایی اعزام شد و دوره پرمشقت تکاوری را پس از شش ماه با موفقیت به پایان رساند. پسازآن، روانهی جبههی آبادان شد و تا سال 1361 بهطور مستمر در جبهههای جنوب و غرب به دفاع از میهن اسلامی پرداخت. در این سال بنا به علاقهای که به حفظ دستاوردهای انقلاب داشت به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست. وی در تاریخ 26/ 5/ 1362 ازدواج کرد که ثمره آن 3 فرزند بود.
وی بیشتر از هفت سال حضور و مبارزه بیامان در عملیات مختلف از او مردی کاردان و مملو از تجارب جنگی و نظامی ساخته بود. بهرغم همین رشادتها بود که در سمت معاونت فرماندهی گردان امام حسن (ع) در جزیرهی مجنون منصوب شد.
سردار شهید «قاسم بنوی» در تاریخ 4/ 4/ 1367 در درگیری شدید نیروهای عراقی، درحالیکه تاآخریننفس جنگید، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
وصیتنامه
من وصیت خود را در تاریخ 24/ 11/ 1363 با عشق به شهادت اینگونه مینویسم:
بسمالله الرحمن الرحیم
و قاتلو هم حتی لا تکون فتنه. جهاد میکنم تا فتنه در جهان رفع گردد.
با درود به رهبر کبیر انقلاب و سلام به قطرهقطرهی خون شهدا که با ایثار خون خود درخت عدل و داد را استوار و تکیهگاهی برای استمرار ولایتفقیه هستند. با سلام به پدر و مادر و خواهر و برادرانم. و اقوام و دوستان و هممحلهایهایم.
هنگامی این وصیتنامه را مینویسم که لحظههای آخر منتظر نشستهام تا دستور بیاید و حرکت کنیم و لحظهشماری میکنم و این لحظهها به یاد موقعی که یاران حسین (ع) بایزید زمان درگیر بودند. این راه را انتخاب کردم که بتوانم دین خود را به اسلام ادا کرده باشم و از شما خواستارم که آرم سپاه را در کنار جسدم بگذارید تا در روز قیامت شفا خواهم گردد.
بنده آرزو داشتم که مفقودالاثر بروم و جسدم تکهتکه گردد تا در روز قیامت که در مقابل امام حسین (ع) قرار میگیرم، شرمنده نباشم و لااقل جسدم غرق در خون باشد. از شما خانواده و قومان و مردم طلب بخشش میکنم و از شما میخواهم که مرا ببخشد تا در روز قیامت اسیر نباشم. از شما میخواهم که در پرورش فرزندانم جهت حرکت در مسیر اسلام یاری کنید. به امید فرج امام زمان (عج) و طول عمر برای امام و پیروزی نهایی رزمندگان.
قاسم بنوی
2 / 12 /1363
برچسب : نویسنده : haram88 بازدید : 148